محل تبلیغات شما

گلگشت تخته جان



قدیمی ها سالم تر بودند یا ما ؟!!! :

قدیمی ها آنچه استفاده می کردند بی حکمت نبود مثلا در پاییز و زمستاندر هرهفته ناشتا دو سه وعده  چغندر و شلغم وزردک می پختند ومیل می کردند و کمتر دچار سرما خوردگی شدید می شدند وبدین وسیله  در برابر سرمای پاییز خودشان را حفظ   می کردند شال برسرو کمر می بستند و دچار سینوزیتو ناراحتی کلیه نمی شدند در فصل سرما کتری روی چراغ یا اجاق بود. جوشانده گیاهی بارمیگذاشتند تا فضای خانه گرم ومرطوب باشدو مجاری تنفسی راحت  وروان.

 دم صبح و شام  سپند دود می کردند تا میکروب ها و ویروسها از بینبروند واعتقاد داشتند برای چشم زخم هم بد نیست صدقه ای هم کنار می گذاشتند نوروز بهنوروز برنج می دیدند و به اصطلاح پلو می خوردند بر عکس امروز که غذای همه به نوعی برنجیشده . بیشتر غذاها یشان  آبکی بود ازآش و  شوربا گرفته تا عدسی و آبگوشت  .

 سیر وسیب و پیاز جزو سبد غذاییآنها و هر میوه ای را در فصل خودش می خوردند دارچین و زنجفیل و زرد چوبه در هر خانهای یافت می شد .هرگاه به مسافرت می رفتند دارو دوای دل دردو شکم درد و سردرد برمی داشتندمثلا کلپوره برای دل پیچه و حالت تهوع / اجغو یا همان زنیان برای ترش نکردن و سردردو.

 آنها اصلا نمی دانستند فست فودچیست .غذا را لقمه لقمه بر می داشتند. خوب می جویدند و هرگز ایستاده و در حال راه رفتنغذا نمی خوردند . غذا را با نام خدا شروع می کردند وبا حمد خدا به پایان می رساندند  بین غذا آب نمی نوشیدند و حرفی نمی زدند.الحمد للهتلویزیونی هم نبود که به این جعبه جادویی زل بزنند وبا هیجان غذا بخورند آنها درآرامشو سکوت کامل خوراکشان را می خوردند . پپسی و کوکا کولا و از این قسم فضولات سر سفرهنبود آب دوغ ناب با مخلوط نعناع وسبزی زینت بخش سفره ها بود. تنقلات بچه ها چیپس وپفک و ذالک نبود به همین خاطر سرطانی در کار نبود ساندویچشان نان تازه با ماست چکیدهو سیب زمینی یا تخم مرغ آب پز بود که  دستشانمی گرفتند و به مدرسه می رفتند . قدیمی ها از همه مهمتر  استرس اینکه فردا چه خواهد شد نداشتند جوش نمی زدندغر غر نمی کردند و در حال زندگی می کردند آنها بعد از نماز عشا مختصر شامی می خوردندو سپس به دستشویی رفته و وضو می گرفتند وزود می خوابیدند هرکاری را  با نام خدا شروع می کردند. خروسخوان بیدار می شدندنوشیدنی صرف می کردند آیاتی از قرآن تلاوت می کردند و روز از نو وروزی از نو صبحانهرا مقوی صرف می کردند مثلا غذاهایی که می خوردند عبارت بودند از کشک و قروت و بنه  لبنیات انواع اشکنه از اشکنه گرجه گرفته  تا اشکنه آلووگشنیزو. انواع شوربا شیربرنج و.بانوانی که  نوزاد داشتند تا چهل روز بعد اززایمان حتما غذایی به نام کاچی( تشکیل شده از آرد گندم  روغن زرد گوسفندی و سیاهدانه ) می خوردند ترشی میانداختند و مربا ی به و شیره انگور و توت تهیه می کردند.  آنها در تابستان آب یخ تگرگی نمی نوشیدند آنها حتیحمام هم درست می رفتند .حداقل یکساعت استحمامشان طول می کشید دلاکی بودو لیفی، مشتومال وکیسه ای ، سدر وخاک سرشوربه همراه صابون محلی  راستش همه مردم یکنواخت زندگی نمی کردند همان زمانهم مثل الان بعضی ها به نان شبشان هم محتاج بودند ولی فاصله طبقاتی مثل امروز زیادنبود وشکافی به این گشادی در اقتصاد نبود و محصولات کشاورزی و باغبانی و فراورده هایغذایی دستکاری نشده بود اصلا سبک زندگی مردم گونه ای دیگر بود.

 برگی از دلنوشته هایم / علیرضاکمیلی





وقتی داشتن ماهواره کلاس باشد و نشستن پایشبکه های معاند هنر زندگی و روشنفکری  وقتیفرزندان از خردسالی با فیلم و سریالهای انحرافی وفرهنگ برهنگی در یک فضای مجازی کهبا فضای واقعی جامعه و فرهنگ ایرانی و اسلامی از زمین تا آسمان تفاوت دارد رشدنماید طولی نخواهد کشید که این بذر رشد کند و آنچه بر لوح و ضمیر کودک حک شده درجامعه عینیت پیدا کند آن وقت دنبال راه علاج رفتن کاری عبث است چرا که بذر اولیهدر زمینی شوره زار رشد نموده  و آب خوردهاست و این یکی از آفات ماهواره . وقتی در متن زندگی خدا فراموش شود و پول پرستی و اشرافیگری و تجمل در جامعه ارزش قرار گیرد انسان طغیان می کند إِنَّ الاْنسَانَ لَیطْغَیأَن رَآهُ اسْتَغْنَی و بی حرمتی به ارزشها ظهور می کند البته نقش دشمنان اسلام رانباید نادیده گرفت کاری که در اندلس یا همان اسپانیا  انجام دادند و از طریق رواج بی بند و باری و کشاندندختران مسلمان به مجالس پارتی و عیش و نوش وفرهنگ  برهنگی مد و لباس های تنگ وچسبان بر جامعه مسلمانانکه چند قرن با ارزشهای اسلامی خو گرفته بودند ، مسلط شدند و مسلمانان را از بینبردند جامعه امروز ما نیز باید از این سرگذشت تاریخی عبرت بگیرد و در زمینه عفاف وحجاب کار کند وبه ما چه و حالا این که چیزی نیست و این حرفا به بهانه حقوق زن وفمنیسم کنار گذاشته شود چون وفتی  امر بهمعروف و نهی از منکر از جامعه رخت بر بندد آن جامعه می میرد  امروز وظیفه هر خانواده این است تا از خانواده خودشروع کند و آموزشهای لازم را بدهد  نه اینکهخانواده تمام نقش های تربیتی را به آموزش وپرورش و نهادهای دیگر نسبت بدهد اینها همهباید در راستای هم حرکت کنند تا بتوانند نقش آفرین باشند به راستی چه کسی یا کسانیمتهم هستند باید قبول کنیم که ما پدر و مادران امروزی نیز متهممیم . متهم به اینکهفلسفه چرایی حجاب و عفاف و . را درست  برای فرزندانمان تبیین نکرده ایم و به خاطر دوریو فاصله گرفتن از فرزندانمان وندیدن آنها و سلیقه ای عمل کردنهایمان، مثل یک دوست خوبعمل نکرده ایم درد دلش را گوش نکرده ایم و از نجوای درونش بی خبریم بعد می خواهیم همهکاسه هارا سر دیگران بشکنیم به راستی آیا فکر کرده ایم چرا به چنین آفاتی مبتلاشده ایم  ؟!! پدران ومادران ما چه نسلی تربیتکردند و ما چه فرزندانی را تربیت می کنیم ؟!! آن قدر در غوغای زندگی درگیر شده ایمیا درگیرمان کرده اند که از خانواده و نقش ورسالت پدر و مادریمان غفلت ورزیده ایم آنقدرکه به فکر مسایل دنیایی  اندیشیده ایم به ارزشهایاسلامی وهویت ملی خود دقت نکرده ایم به راستی عملکردهای تربیتی و اجتماعی ما در جلویدیدگان فرزندانمان چگونه بوده و هست چه قدر دروغ تحویل فرزندانمان داده ایم و چه قدردروغ خورده ایم؟!!در این زمینه نقش دولتها و تها ی آزمایشگاهی را نباید نادیدهانگاشت آنها نیز به گونه ای مقصرند بی برنامگی و بی نظمی و عدم  یک ت واحد و قرص و محکم در نهادهای تربیتی وگاها تهای آبکی و مقطعی بی تاثیر نبوده است  حال با این دید نباید فقط دنبال مقصر گشت بلکهباید دنبال پیشگیری ودرمان شد و از خویشتن خویش شروع کرد و مفاهیم دینی و تربیتیرا از همان ابتدا نهادینه کرد و و اینها جز به مدد تقوا و نظم در امور زندگی بهدست نمی آید چرا که ترمز هوای نفس فقط تقواست   انشاالله

علیرضا کمیلی 


مییثم مطیعی در عید فطر سال 1395 پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، شعریحماسی قرائت کرد. این مداحی کوبنده و حماسی ضمن حمایت از مردم و مجاهدان مظلوم ومقتدر بحرینی، به بحث این روزها یعنی حقوقهای نجومی» برای افراد در کشور نیزاشاره داشت.این شعر ضداستکباری و انقلابی توسط شاعرانیچون علی‌محمد مودب، میلاد عرفان‌پور، محمدمهدی سیار و محمد قائمی‌راد سروده شدهاست.

 .

تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟
کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟

ای در صف نبرد نشسته دودل مباش
دریا ببین و بسته این آب و گل مباش

ای در صف نبرد نشسته به پا بایست
چون مردهای مرد در این کربلا بایست

ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن
قدری به جای گفتن یا لیتنا بایست

دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند
چون حر غیور باش و برای خدا بایست

وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب
با قبله باش و بر سر این مدعا بایست

با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن

پایت اسیر دست عصای کسان مباد
دستت به پای خواهش از این و از آن مباد

جزآفتاب پابه رکاب کسی مباش
هم آسمان پر زدن کرکسی مباش

بر خان خائنان به جویی نان رضا مده
این نان بهانه ایست به اینان بها مده

برخی چه لقمه‌ها که گلوگیر می‌خورند
خوبان ولی به شام بلا تیر می‌خورند

اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتند؟

دیروز خرده کاسب تحریم بوده‌اند
امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتند

سرمست از حقوق نجومی خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملتند؟

ای دوستان که در صف اول نشسته‌اید!
مردم هنوز چشم به راه عدالتند

این مردم صبور که در پای انقلاب
خون داده‌اند و اهل جهاد و رشادتند

این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتند

آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد
بر ریشه‌های باورشان تیشه‌ای مباد

ای دوستان که درصف اول نشسته‌اید!
اینک شما و عهد عظیمی که بسته‌اید

ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است

این آتش فتاده به دنیا گواه ماست
جان مدافعان حرم جان پناه ماست

بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها
جام شهادتی زده بر جام زهرها

با برق تیغ، هیبت شب را شکسته‌ایم
حاشا که بشنود کسی از پا نشسته‌ایم

ما راسر قمار به دین و وطن مباد
ما را سر معامله با اهرمن مباد

چشم طمع به چشمه خورشید بسته‌اند
دیگر بس است هرچه که پیمان شکسته‌اند

این خیرگی به کوریشان ختم می‌شود
این تیرگی به صبح امان ختم می‌شود

این دست دوستی که دراز است سویمان
دست دسیسه است از این قوم بی‌گمان

در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟
تکرار زخمهای احد کی کنیم ما؟

شمشیر از نیام، چو رهبر کشیده‌ایم
فریاد فتح، از دل سنگر کشیده‌ایم



سالها پیش از این

زیر یک سنگ گوشه ای از زمین        

من فقط یک کمی خاک بودم همین

یک کمی خاک که دعایش

پر زدن آن سوی پرده آسمان بود

آرزویش همیشه

دیدن اخرین قله کهکشان بود

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا تکه ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک

توی دست خدا نور شد

پر گرفت از زمین دور شد

راستی

من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات

این همه از خدا دور هستم؟!

"عرفان نظر آهاری"

این فرشته ساده است و خط خطی ست

سر به زیر و یك كمی خجالتی ست

بوی سیب می دهد ‏‏، لباس او

دامنش حریر سبز و صورتی ست

گوشواره هایش از ستاره است

تاجش از شهاب سنگ قیمتی ست

سرمه های نقطه چین چشم هاش

ریزه هایی از طلاست‏‏‏ ، زینتی ست

تكه ای بهشت توی دستش است

خنده های كوچكش قیامتی ست

دشمنی همیشه در كمین اوست

دشمنش، بد و حسود و لعنتی ست

هاج و واج مانده روی این زمین

او فرشته ای غریب و پاپتی ست

*

این فرشته راستش خود تویی

قصه فرشته ات حكایتی ست

عرفان آهار نظری

زنگ خورد

ناظم صبح آمد سر صف

توی برنامه صبحگاهی رو به خورشید گفت:

باز هم دفتر مشق دیروز خط خورد

و کتاب شب پیش را

ماه

با خودش برد.

***

آی خورشید

روی این آسمان

روی تخته سیاه جهان

با گچ نور بنویس:

زیر این گنبد گرد و کور و کبود

آدمی زاد هرگز

دانش آموز خوبی نبود


 ت‌های اقتصاد مقاومتی راه‌حلّ برون رفت از مشکلات اقتصادی

اقتصاد: اقتصادیک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیریو نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالتدشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدفجامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید برتقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و با کیفیّت، و توزیع عدالت‌محور،و مصرف به اندازه و بی‌ اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیراز سوی این‌جانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصادمی‌تواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.

انقلاب اسلامیراه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهایضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌یدشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونیعبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.

مهم‌ترینعیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولتنیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانیکشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات تهای اجرائی اقتصاد و عدمرعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتیاست. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌یضعیف و امثال آن است.

راه‌حلّ اینمشکلات، ت‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهایآن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زاییاقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت،برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌هااست. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در دروندولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ایباشد.


معنویّت واخلاق: 

معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایماندر خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمکبه نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّتو اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعهاست؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّیبا برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.

 شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشدکند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش وجهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستورو فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّااوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برایرواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند کهجهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.

ابزارهایرسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت وضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانانو حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئولحکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانهصورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست.در دوره‌ی پیش ‌رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیمو اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.


بسم اللهالرّحمن الرّحیم

الحمدللهربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبینو من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

از میان همه‌یملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت می‌گمارد؛ و در میان ملّتهایی که به‌پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده وبه‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّتایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌یپُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی کهغیرقابل مقاومت به‌نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینکوارد دومین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماقدل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگو جهانیِ چهل سال دوم می‌شود.

آن روز کهجهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمی‌بُرد،انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگیکلیشه‌ها را به‌رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدیرا اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنشناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاشگسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنونبا گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابودشده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می‌دهند، دست و پنجه نرم می‌کند! وانقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به‌پیش می‌رود.

 

برای همهچیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینیاز این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشردر همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت،برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ایدیگر افول کند. هرگز نمی‌توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زدهشوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده استو نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.


انقلاب اسلامی پدیده ای زنده و بالنده 

انقلاب اسلامیهمچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است،امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می‌دهد و آن رانعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل می‌شمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایشکه بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی،به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم ی و اجتماعی تضادو ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.

جمهوری اسلامی،متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّابه اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است.با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده ومیدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شدهاست و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طیخواهد شد.

انقلاب اسلامیملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها وچپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ایحتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌یدشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب ازآغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابرزورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردیو مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای درکنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.


عدالت و مبارزهبا فساد:

 این دو لازم و موم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و ی، توده‌ی چرکینکشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده بهمشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتراز مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تراز دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخیعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروزاین تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهیتیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فسادمبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

البتّه نسبتفساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر وبخصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموراناین نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابل قبول است.همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است.همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند در این‌بارهکمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه‌یفساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند.

این مبارزهنیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانیاست. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی بایددر راه استقرار عدالت به کار برد.

عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی استو در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌یزمانها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّرنخواهد شد ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژهحاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته استکه قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتریصورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّیدشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

عزّت ملّی،روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: 

این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ عزّت، حکمت، و مصلحت»در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافتهیا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابرسلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست ت‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدنهمکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی ی جمهوری اسلامی در غرب آسیاو بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.

 اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جزبا شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهایآنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار،تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد می‌داند. دولت جمهوری اسلامیباید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گامهم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خودرا در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابلحل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آنجز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.


استقلال وآزادی:

 استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گرجهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌یافراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهیبه انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین ایندو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّتایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی،دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولیهمه در رتبه‌های رفیع انسانیّت.

این ثمر شجره‌یطیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطرقرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند.بدیهی است که استقلال» نباید به معنی زندانی کردن ت و اقتصاد کشور در میان مرزهایخود، و آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریفشود.


آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود

اینجانب بهجوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شدهبا آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولانبه طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناکباشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیضدر توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همهبه بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛

همچنین غفلتاز قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب تها و قوانین،بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگرزمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمداللهکم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.


همه راه حل ها در داخل است

جوانان عزیزدر  سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها درداخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّتتحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدندر برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپاغلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهایفکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومیداخلی القاء میشود.



سید شهدای مقاومت


دلنوشته ای برای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی :      

 نوشته توسط علیرضا کمیلی

               سید شهدای مقاومت قاسم سلیمانی


قاسمسلیمانی فرزندی از تبار ایرانیان نژاده ونجیبی بود  که  زندگیش را وقف نظام جمهوری اسلامی  ایران نمود او خمینی نامه را در قرن چهاردهم هجری قمری با مجاهدت  و جانبازی سرود.  سلیمانی ، دلیری وگردی ، حماسه وعشق  را در رگ های نسل های امروز وفردای  تمامی آزادیخواهان جهان تزریق کرد  و مکتبی برای  همه رهروان  راه انسانیت گردید .  او توانست با  فرّ ایزدی و اطاعت  محض از  ولی امر مسلمین ، دست و پای اهرمن خویان را بهزنجیر بکشاند  و  دد منشان تکفیری  وداعشی  که  قصدحکومت شیطانی  را  در سر داشتند از قلمرو پاک ایران و جهان اسلامکوتاه نماید و شجره خبیثه ملعونه  رابخشکاند .

قاسمسلیمانی شیرمردی از جنس اخلاص وایمان  وصفا بود ؛که  عاشقانه و عارفانه  شبانه روز برای خدا کار می کرد .او بعد از دفاع مقدس دنبال غنیمت و برج  وبارو ،زمین ، ویلا  وامتیاز های خاص و حقوقهای نجومی نبود او خودشرا وقف این مرز وبوم کرده بود . تمام پسران و دختران ایران  زمین را با هر ریخت و قیافه ؛فرزندان  خود وجامعه خودش می دانست. او ریاکارانه ومزورانه کار نمی کرد .او  دست پاک بود و بهبیت المال اهمیت می داد و آن را ارث پدری خویش  نمی دانست او رستم قرن چهاردهم هجری بودکه با ایمان به خدا،ارادت عمیق به اهل بیت و قرآن کریم ،هفت خوان اخلاص ، بصیرت ،تدبیر، شجاعت، غیرت، عزت و ولایتمداری را پیمود  ه بود و در دفاع از حریم  حرم و وطن  با تشکیل هسته های بسیجمردمی  با نام های فاطمیون »زینبیون»حیدریون»در میدان مبارزه و با دیو سپید ام الفساد قرن آمریکا واسراییلوشجره ملعونه خبیثه تکفیریان و داعشیان  متحجرو خونخوار ، پیروزمندانه افتخار آفرین شد وملتهای اسلامی را بیدار و روحی دیگر در کالبد انقلاب خمینی دمید او با خون خویش  باعث اتحاد قلوب ملتش به همدیگر شد.

سیدشهدای مقاومت قاسم سلیمانی از جمله میوه های شجره  طیبه ای است  که   در دوران  چهل سالگی انقلاباسلامی  ایران  چونان سایر همرزمان شهیدش   عطر  و بوی تازه ای در فضای  ایران و جهانپراکنده نمود و باعث بیداری و اراده ای دیگر در تمامی ملتهای آزادیبحش جهان  شد   .سرانجام  در سیزدهم دیماه سال هزار و سیصدونود وهشت   در فرودگاه بغداد  با همرزمانش به ویژه ابو مهدی المهندس ، هدفگلوله های بالگردهای آمریکایی  قرار گرفت وبه فیض عظمای شهادت  نائل آمد.

بی شکخون مطهر  او  و همرزمان شهیدش  باعث وحدت و انسجام جهان اسلام   و فروپاشی کاخ همه مستبدان عالم به ویژه آمریکا و اسرائیل و مزدورانشان  خواهد شد . ان شاالله

دلنوشتهای از علیرضا کمیلی

امید است تفکر حاج قاسم در لایه های زندگی اجتماعی ی اقتصادی جاری و ساری گردد

منتظر نظراتتان هستم 



بسم الله النّور


غزلی با موضوع فتنه» که مهدی جهاندار شاعر متعهد و بابصیرت از استان اصفهان، در محضر امام ای قرائت کرد و مورد تشویق معظم له قرار گرفت:


فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد

آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد


فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان

در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد


فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی؛

فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد


فتنه شاید در صف صفِین می جنگیده روزی

فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد!


فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده

یا که در طیّارۀ پاریس - تهران بوده باشد


فتنه شاید تابی از زلف پریشان نگاری

فتنه شاید خوابی از آن چشم فتّان بوده باشد


فتنه شاید اینکه دارد شعر می خواند برایت؛

وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد


ذرّه ای بر دامن اسلام ننشیند غباری

نامسلمانی اگر همنام سلمان بوده باشد


دورۀ فتنه است آری، می شناسد فتنه ها را

آنکه در این کربلا عبّاسِ دوران بوده باشد


فتنه خشک و تر نمی داند خدایا وقت رفتن

کاشکی دستم به دامان شهیدان بوده باشد


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  ü     وقتی شاعر این بیت را خواند: فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی/ فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد»؛ امام ای و تمام حاضران او را تحسین کردند.


  ü     وقتی شاعر این مصرع را می خواند: فتنه شاید اینکه دارد شعر می خواند برایت»؛ آقا سخن شاعر را قطع کرده، فرمودند: خدا نکند»!

  ü     امام ای در پایان فرمودند: آفرین، آفرین. بسیار بسیار خوب ، خیلی خوب، خیلی خوب، از همه جهت خوب بود».




 اوصاف منافقان در نهج البلاغه : 

اى بندگانخدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم و از منافقان می ترسانم .


1-       منافقان، گمراهند و گمراه كننده .

2-      منافقان، خود خطا كارندو دیگران را هم به خطا اندازند.

3-      منافقان، به رنگهایگوناگون ظاهر می شوند و هر روز سخنى دیگر گویند و شیوه اى دیگر انگیزند تا شما را گمراهكنند

4-      منافقان، به هر وسیلهچنگ مى زنند و در هر جا به كمین مى نشینند.

5-      منافقان، دلهایشان بیماراست ، بیماریى درمان ناپذیر، ولی ظاهرشان آراسته و پاكیزه است .

6-      منافقان، در پنهانیراه می روند و از بیراهه ها حرکت می کنند.

7-      منافقان، وصفشاندارو وگفتارشان درمان اما کردارشان دردیست بی درمان.

8-      منافقان، بر رفاه وآسایش مردم حسد می ورزند و بر بلا وگرفتاری مردم می افزایند و امیدواران را ناامید می کنند .

9-      منافقان، بر هر غمىاشكها می ریزند ( اشک تمساح 

          منافقان، مدح و ثنا به یكدیگر قرض می دهند و منتظرپاداش می باشند.

11-  منافقان، اگر چیزى رابخواهند،  اصرار می کنند و اگر  ملامت  شوند پرده درى می کنند واگر داوری کنند اسراف میورزند.

12-  منافقان، برابر هرحقی باطلی و برابر هر دلیلی شبهه ای و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدیوبرای هر شبی چراغی تهیه کرده اند.

13-  منافقان، با اظهاریاس می خواهند به مطامع خویش برسند و بازار خود را گرم سازند و کالای خود رابفروشند.

14-   منافقان، سخن میگویند اما به بهاشتباه و تردید می اندازند وصف می کنند اما فریب می دهند در  آغاز راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بستمی کشانند آنها یاوران شیطان و زبانه های آتش جهنم اند. (منافقان حزب شیطانند و بدانیدكه حزب شیطان زیانكاران اند.)( سوره مجادله، آیه 19.)


شاخص‌های نمایندهتراز انقلاب اسلامی بر اساس بیانات حضرت امام خمینی:

·        رعایت اخلاق وآداب اسلامی در مباحث

·        التزام به حفظشئون نمایندگی

·        حریص نبودن برایتصدی سمت نمایندگی

·        میزان در نظر همهارزش خدمت باشد، نه خداى نخواسته تحصیل مقام

·        نداشتن اعتمادبه افراد منحرف از نظرعقیدتی، اعمالی و اخلاقی

·        اعتقاد به اسلامو اجرای احکام آن

·        امین و صادقوخادم مردم  باشند تا در مجلس شورا مقدرات شمارا بر طبق خواسته هاى خداى متعال پیاده کنند.

·        دلسوز مردم و طبقاتمحروم:

مردم به نمایندگانىرأى دهند که در خدمت به آنان احساس مسئولیت کنند، و طعم تلخ فقر را چشیده باشند، ودر قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ،اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف، و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدى(صلى الله علیه و آله و سلم) باشند.

·        روحیه مبارزه باراحت طلبی:

می باید افرادىرا که طرفدار اسلام سرمایه دارى، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بى درد، اسلام منافقین،اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، و در یک کلمه، اسلام امریکایى هستند طرد نمودهو به مردم معرفى نمایند.

·        عدم وابستگی وتمایل به شرق و غرب:

همه با هم اشخاصمتعهد مسْلم، کسانى که نه گرایش چپ دارند، نه گرایش راست دارند، انتخاب کنید.

·        کارآمدی:

به مجرد این کهاین آدم یک آدم خوبى است خیلى، اول وقت نمازش را مى خواند و نماز شب مى خواند، اینبراى مجلس کفایت نمى کند. مجلس اشخاص ى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد،اشخاص تمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاعجهان لازم دارد.

منبع :صحیفه امامخمینی

 


ایام الله» یعنی روزهای خدا».

این اصطلاح در دو جای قرآن کریم، یعنی در آیات 5 سورهابراهیم، و 14 سوره جاثیه مورد استفاده قرار گرفته است.[1]

بیگمان تمام روزها، روزهای خدا است؛ همه مکانها متعلقبه خدا است، همانگونه که همه موجودات از خدا است، اما اگر نقطهی خاصى به نام بیت اللَّه»(خانهخدا) نامیده شد، دلیل بر ویژگى آن است. و همچنین عنوان ایام اللَّه» بیقین اشاره بهروزهاى مخصوصى است که امتیاز و روشنایى و درخشش فوق العاده‏اى دارد؛ به جهت حوادثىکه در آن ایام مخصوص به وجود آمده و یا میآید و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته و یامیسازد، که در دیگر ایام چنین ظهور و بروزی را نمیتوان مشاهده کرد؛ به همین جهت مفسرانقرآن در تفسیر آن احتمالات مختلفى را مطرح کردهاند:

1. برخی معتقدند: مقصود از ایام الله»، آن زمان‏هایىاست که امر خدا و آیات وحدانیت و سلطنت او ظاهر شد، و یا ظاهر میشود، مانند روز مرگ،که در آن روز سلطنت آخرتى خدا هویدا میگردد، و اسباب دنیوى از سببیت و تأثیر میافتند،و مانند روز قیامت که هیچکس براى دیگرى مالک چیزى نیست و براى کسى کارى نمیتواند بکند،و همه امور، تنها به دست خدا است. همینطور ایامى که قوم نوح، عاد و ثمود در آن ایامبه هلاکت رسیدند؛ چون این روزها، روزهایی هستند که قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته،و عزت خدایى، خودنمایى کرده است.

از طرفی ممکن است روزهای ظهور رحمت و نعمت الهى، جزواین ایام باشد. البته آن ایامى که نعمتهاى الهى آنچنان ظهورى یافته که در دیگر ایامبه آن روشنى نبود؛ مانند روزى که حضرت نوح(ع) و یارانش از کشتى بیرون آمدند و مشمولسلام و برکات خدا شدند؛ روزى که ابراهیم(ع) از آتش نجات یافت؛ زیرا اینگونه ایام، مانندروزهای مذکور دیگر، در حقیقت نسبتى به غیر خدا نداشته، بلکه ایام خدا و منسوب به هستند،همچنانکه ایام امتها و اقوام را به آنها نسبت داده، که از آن جمله است ایام عرب، مانند  روز ذى قار»، روز فجار» و روز بعاث» و[2]

2. امام صادق(ع) در بیان برخی مصادیق ایام الله» میفرماید:روزهای خدا سه روز است: روزى که قائم(عج) ظهور میکند، روز رجعت و روز قیامت».[3] درنقل دیگر این سه روز، روز ظهور قائم(عج)، روز مرگ و روز قیامت نام برده شده است.[4]

3. در تفسیر آیه پنج سوره ابراهیم(وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِاللَّهِ) از امام صادق(ع) نقل شده است که منظور از ایام الله» را میتوان همان نعمتهایخدا دانست.[5]

4. ایام الله» سنتها و افعال خداوند است که به صورتنعمت یا عذاب در میان بندگان اتفاق افتاده است؛ یعنی در حقیقت این ایام»، زمان وقوعسنن و افعال خداوند هستند.[6]

5. بعضى گفته‏اند ایام الله» اشاره به روزهاى پیروزىپیامبران پیشین و امتهاى راستین آنها است، و روزهایى که انواع نعمتهاى الهى بر اثرشایستگیها شامل حال آنها شد.[7]

 در جمعبندینهایی میتوان گفت که این تعبیر گویا و رسا محدود به چند مورد خاص نیست، و اگر در روایاتو تفاسیر هم به مواردی اشاره شده است، در حقیقت بیان بعضى از مصادیق روشن ایام اللَّه»است، نه اینکه ایام منحصر به همان موارد باشد، بلکه ایام اللَّه»، تمام روزهایى استکه داراى عظمتى در تاریخ زندگى بشر است. و به عبارت دیگر، هر روز که یکى از فرمانهاىخدا در آنچنان بدرخشد که بقیه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، آنروز را میتوان ازایام اللَّه» دانست.

هر روز که فصل تازه‏اى در زندگى انسانها گشوده، و درسعبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده، یا طاغوت و فرعون گردنکشى درآن به قعر دره نیستى فرستاده شد، و هر روز که حق و عدالتى بر پا شد و ظلم و بدعتى خاموشگشت، همه آنها از ایام اللَّه است.[8]

 

 

________________________________________

[1]. وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْقَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ.». قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ.».

[2]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن،ج ‏12، ص ، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن،ترجمه، همدانی، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 21- 23، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپپنجم، 1374ش.

[3]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر،ج ‏1، ص 108، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.

[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، جزائری، سید طیب،‏ ج ‏1، ص 367، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

[5]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، محقق، مصحح،رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 222، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.

[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏6، ص 467، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[7]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج ‏13، ص 122،بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.

[8]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏10، ص271- 272، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه،ج ‏12، ص 22- 23.

آیات مرتبط

        سورهإبراهیم (5) : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْأَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِۚ إِنَّفِی ذَٰلِكَ لَآیَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

        سوره الجاثیة(14) : قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لَا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِلِیَجْزِیَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا یَكْسِبُونَ

هم‌زمان با فرارسیدنایام‌الله دهه‌ی فجر و چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، هزاران نفر از قشرهایمختلف مردم  صبح روز (16بهمن98) با حضرت آیت‌الله‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. ایشان در این دیدار نکات مهمی را دربارهضرورت حضور مردم در انتخابات برشمردند که تحت عنوان 20 نکته انتخاباتی تقدیم می‌شود.

چرا انتخابات

1- برگزاری پرشورانتخابات و حضور همگانی مردم در پای صندوق های رأی، تضمین کننده امنیت کشور خواهد بودزیرا دشمنان از پشتوانه مردمی نظام بیش از امکانات تسلیحاتی آن هراس دارند.

2- در کشور مشکلاتو گرفتاری هایی وجود دارد که برخی ناشی از تحریمها، و علت برخی هم کم کاری ها است امابا وجود این مشکلات، مردم به دلیل آنکه در انتخابات موضوع آبروی نظام و امنیت کشوردر میان است، به میدان خواهند آمد.

3-‌  در قضاوت ناظران بین المللی نسبت به هر کشور، مسائلینظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهادهایی نظیر مجلس،تأثیرگذار است، بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاًضروری است.

راه نو فکر نو

4-‌  انتخابات ریاست جمهوری و مجلس فرصتی برای ورود افکارجدید و راههای نو در چرخه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشوراست بخصوص هنگامی که مردم افرادشایسته را برگزینند، راههای تازه و چاره اندیشی های جدید در روند حل مشکلات کشور ومردم پدیدار می شود.

5- اقتصاد، فرهنگ،پیشرفت علمی و مسائلی از این قبیل بسیار مهم است اما اساس همه این مسائل انتخابات استچرا که اگر انتخابی عمومی، قوی و درست انجام شود، همه مشکلات به‌تدریج حل خواهد شد.

حاشیه سازی نکنید

6-  نباید با حاشیه سازی، سخنان گوناگون و حرفهای دلسردکننده آن را از رونق انداخت.

7-  وقتی برخی رسانه‌های خائن خارجی، جمعیت عظیم میلیونیملت را چند هزار نفره می‌خوانند اما تحرک چند صد نفر در خیابانها را به اسم ملت ایرانجا می‌زنند، طبعاً مردم به این رسانه ها اعتماد نمی‌کنند البته به شرطی‌که از داخلبه این رسانه‌ها مایه تبلیغات سوء داده نشود.

8-  گویندگانی که تریبون دارند یا به‌واسطه جایگاه خودمی توانند در رسانه ها و فضای مجازی حرف بزنند، نباید جوری اظهار نظر کنند که دشمنبا بزرگنمایی حرف آنها، برای دلسرد کردن مردم، خوراک گیرش بیاید.

شبهه در سلامتانتخابات

9- انتخابات درایران جزو سالم‌ترین انتخابات در جهان است. وقتی شما به دروغ می گویید این انتخاباتمهندسی شده و یا اینکه انتخابات نیست انتصابات است، مردم دلسرد می شوند.

10-  من تعجّب میکنم از بعضی‌ها که خودشان به وسیلهانتخابات به یک جایی رسیده‌اند، همین‌ها انتخابات را زیر سؤال می‌برند؛ چطور آنوقتی که انتخابات به نفع شماست، صحیح و متقن است، امّا آنجایی که به نفع شما نیست،انتخابات می‌شود خراب؟ وَ اِن یَکُن لَهُمُ الحَقُّ یَأتوا اِلَیهِ مُذعِنین؛ (واگر حق به جانب ایشان باشد، به حال اطاعت، به سوى او مى‌آیند. آیه ۴۹ سوره نور).قرآن میگوید اگر در قضاوت، حق طرف آن‌ها شد، قبول می کنند قضاوت را، اگر طرف آن‌هانشد، قبول نمیکنند؛ بعد میفرماید: اَ فی قُلوبِهِم مَرَض»؟ (بخشی از آیه‌۵۰ سورهنور) در دل این‌ها مرض هست؟

11-  در انتخابات مجلس بارها بعضی افراد نامه دادند کهتقلب شده یا اشکال دارد، بنده نیز هیأت هایی تعیین کردم که با دقت رسیدگی کردند و بعدمعلوم شد این گزارش ها و نامه ها درست نبوده است.

مردم را دلسردنکنید

12-  از دشمن نمی شود گلایه کرد اما فلان نویسنده، مرتبطینبا فضای مجازی، نماینده مجلس و فلان مسئول مهم دولتی باید مراقب باشند و اینجور نشودکه بگوییم مردم شرکت کنید اما در عین حال، به غلط، جوری حرف بزنیم که مردم از حضوردر انتخابات دلسرد شوند.

تضعیف شورای نگهبان

13- حمله به شوراینگهبان را از غلط ترین کارها ست. شورای نگهبان مرکب از شش فقیه عادل و شش حقوق‌دانبرجسته منتخب مجلس، در قانون اساسی شأنی دارد و مجموعه ای قابل اعتماد است چگونه انسانمی تواند به راحتی این مجموعه را به غرض ورزی درباره برخی افراد متهم کند.

مجلس قوی

14-  مجلس قوی» از مؤلفه های قوی شدن ایران است و تشکیلمجلس قوی نیز به رأی بالای ملت وابسته است.

15- * گلایه هایمردم درباره مسائل معیشتی مربوط به برخی قوانین و عملکرد بعضی مسئولان اجرایی است وبه اصل انتخابات مربوط نمی شود، این گلایه از کسان دیگری است و ملت قدر مجلس قوی راکه متعلق به همه کشور و عموم مردم است، می داند.

علاقمندان به ایرانبیایند

16- ممکن است کسیاز بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید، بنابراینهرکس به ایران علاقه‌مند است و امنیت کشور، حل شدن مشکلات و گردش صحیح نخبگانی را دوستدارد، در انتخابات شرکت کند.

17- افراد مؤمنو انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابیندارد اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوقهای رأی بیاید.

به چه کسانی رأیبدهیم

 

- باید فردیرا برای مجلس انتخاب کرد که مؤمن، انقلابی، شجاع، دارای روحیه جهادی، کارآمد و به معنیواقعی کلمه طرفدار عدالت باشد. فردی که از سخنگفتن بر ضد فلان قدرت خارجی هراس دارد، لایق نمایندگی مردم با عزت، مقتدر و شجاع ایراننیست.

19-  باید افرادی را انتخاب کرد که بتوانند پرچم عدالتاعم از عدالت اقتصادی، حقوقی و ی را در کشور برافراشته نگه دارند.

چگونه رأی بدهیم

20-  مردم باید افرادی با چنین ویژگی هایی را بشناسندو به آنها رأی دهند اما اگر خودشان نمی توانند به شناخت برسند، از راهنمایی و مافراد بصیر و مورد اعتماد استفاده کنند بنابراین هیچ کسی نباید بگوید چون افراد رانمی شناسم رأی نمی دهم. همه باید با اتکاء به خداوند وارد میدان شوند و رأی دهند.



·         باید افرادی را انتخاب کرد که بتوانند پرچم عدالت اعم از عدالت اقتصادی، حقوقی و ی را در کشور برافراشته نگه دارند.


حسین خسروی اسفزار


شاخص های انتخاب درست و خصوصیات فرد منتخب از نظر امام ای»:

 فردی را باید برای مجلس انتخاب کرد که ویژگی های زیر را داشته باشد:

·          مؤمن، انقلابی، شجاع، دارای روحیه جهادی، کارآمد و به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشد.

·         فردی که از سخن گفتن بر ضد فلان قدرت خارجی هراس دارد، لایق نمایندگی مردم با عزت، مقتدر و شجاع ایران نیست.

رهبرمعظم انقلاب تأکید کردند: مردم باید افرادی با چنین ویژگی هایی را بشناسند و به آنها رأی دهند اما اگر خودشان نمی توانند به شناخت برسند، از راهنمایی و م افراد بصیر و مورد اعتماد استفاده کنند بنابراین هیچ کسی نباید بگوید چون افراد را نمی شناسم رأی نمی دهم. همه باید با اتکاء به خداوند وارد میدان شوند و رأی دهند.



مرحوم آیتالله مشکینی (ره)

خدا رحمت کندآقای مشکینی را،یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد 

به کربلاو می فرمود:


·        صحنه انتخابات صحنه کربلا است.


·        کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاریمی کند.


·        کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهدانگار در کربلا است ولی تیر به سوی

 هدف خاصی نمی اندازد.


·        کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسینشمشیر می زند.


·        کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد ازامام حسین دفاع می کند.


رأی مسئولیت آور است


وصیت حاج قاسم سلیمانی خطاب بهبرادران سپاهی و ارتشی.

کلامیکوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌هارا برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایتاشاره نمی کنم، چون ولایت در نیرو‌های مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیرو‌های مسلحاست. این شرط خلل ناپذیر می باشد.

نکته دیگر،شناخت به موقع از دشمن و اهداف و ت‌های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛هریک از این‌ها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.


وصیت حاج قاسم سلیمانی خطاب بهخانواده شهدا.

فرزندانم،دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،‌ای چراغ‌های فروزانکشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدین شهدا! در این عالم، صوتی که روزانهمن می شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانهمعنوی خود می دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدایپدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می کردم. عزیزانم! تاپیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، بهطوری که هر کس شما را می بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، به عینه خودِ شهید را احساسکند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

خواهشمی کنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شما‌هاو حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم.دوست دارم جنازهام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آن‌ها بر جسدم، خداوندمرا مورد عنایت قرار دهد.


وصیت حاج قاسم سلیمانی خطاب بهمردم عزیز کرمان.

نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاعمقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیماسلام نمودند. من همیشه شرمنده آن‌ها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس،فتح المبین، بیت المقدس و. روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشقامام مظلوم ؛حسین ابن علی به نام ثارالله، بنیان گذاری کردند. این لشکر همچون شمشیریبرنده، بار‌ها قلب ملتمان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آن‌ها زدود.

عزیزان!من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندانو خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آن‌ها بودم؛ ضمن اینکهمن پاره تن آن‌ها بودم و آن‌ها پاره وجود من.اما آن‌ها هم قبول کردند من وجودم را نذروجود شما و ملت ایران کنم.دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت،ولایت علی ابن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شماهستم. می دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگ‌های ی توجهکردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود می دانید، برادر خود و فرزند خود می دانید.وصیت می کنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاست، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل یآنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح می شود، این‌ها رنگ خداهستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.


وصیت نامه شهید سلیمانی و احترام به شهدا

شهدا،محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه این‌ها به دریای واسعهخداوند سبحان اتصال یافته اند. آن‌ها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونهکه هستند. فرزندانتان را با نام آن‌ها و تصاویر آن‌ها آشنا کنید.

به فرزندانشهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادرانآنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض می گذرید، آن‌ها را در نبودِپدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.


بسم اللهالرحمن الرحیم

شهادتمی دهم به اصول دین اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهدأنّ امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومینناحجج الله.»شهادت می دهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال وجواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.خدایا! تو را سپاس می گویم به خاطر نعمتهایت خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صُلبی به صُلبی منتقلکردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته ترین اولیائت راکه قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی(ص) را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیتعلی ابن ابیطالب (ع) و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن‌هادر همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

خداوندا!تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتشاعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان ی اسلاماست، ای عزیز ــ که جانم فدایِ جان او باد ــ قرار دادی.پروردگارا! تو را سپاسکه مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمامبوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

خداوندا!‌ایقادر عزیز و‌ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می سایم که مرا در مسیر فاطمهاطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ. عطر حقیقی اسلام ـ. قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندانعلی ابن ابیطالب و فاطمه اطهر بهره مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندتریننعمت هایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرار‌هارا دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد.خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر،اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آن‌ها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشانبهره مند فرما.خدایا! به عفو تو امید دارم.‌ای خدای عزیز و ‌ای خالق حکیم بی همتا!دستم خالی است وکوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و کرمتو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشهو برگ؟! سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بستهآورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک برحسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِمظلوم در چنگ ظالم.خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نهقدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم وآن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آن‌ها را به سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها رابرایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌هاثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد.جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد،وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به مننوید می دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم.من با این پا‌ها در حَرَمتپا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباستآن‌ها را دواندم و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاعاز دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادمو بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها، آن‌ها را ببخشی.خداوندا!سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید بهسر می برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن چنان بپذیر که شایسته دیدارتشوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!خدایا! از کاروان دوستانمجامانده‌ام . خداوندا، ‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوستهکسانی را به سوی آن روانه می کنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود می دانی هرگز نتوانستمآن‌ها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم،با اشک و آه یاد شدند.عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است]کسی کهچهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از توخواستم سراسر وجودم را مملوِّ از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.عزیزم!من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده ام؛ من به امیدی از اینشهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می روم. کریم، حبیب، بهکَرَمت دل بسته ام، تو خود می دانی دوستت دارم. خوب می دانی جز تو را نمی خواهم. مرابه خودت متصل کن.خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خودنیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده ای، قبل ازشکستن حریمی که حرم آن‌ها را خدشه دار می کند، مرا به قافله ای که به سویت آمدند، متصلکن.معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی توانماز تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.


خطاب بهبرادران و خواهران ایرانی.

برادرانو خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بارفدای شما باد، کما اینکه شما صد‌ها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصولمراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان،معرفت؛ ‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.

برادرانو خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

 جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طیمی کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهیداشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونهبا فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمَّت دشمنان و شماتت آن‌ها و فشار آنها، شما را دچارتفرقه نکند.

بدانید؛که می دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آوردو سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملتحاکم نبود، صدام، چون گرگ درند‌ه ای این کشور را می درید؛ آمریکا، چون سگ هاری همینعمل را می کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم،صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد. به ایندلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلامنموده اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلافنکنید.


خطاب بهبرادران و خواهران مجاهدم.

خواهرانو برادران مجاهدم در این عالم! ‌ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به شوق فروش آمده اید، عنایت کنید:

جمهوریاسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.امروز قرارگاه حسین ابن علی، ایران است.

بدانیدجمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرمرا از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).

برادرانو خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهیبه معصوم. خوب می دانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیاکرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقادعقلی دارید، بدانید [باید]به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت رارها نکنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدنو ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید،بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب می بیند.


خطاب بهعلما و مراجع معظم

سخنی کوتاهاز یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشناییجامعه و سبب زدودن تاریکی‌ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیدهبانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که]شما در حوزه‌هااستخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین می رود. این دوره‌ها با همه دوره‌هامتفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی ماند. راه صحیح، حمایتبدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است.

نبایددر حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه ی شما امام رادوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوریاسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّ‌فقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنانخود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌هاو ولایت فقیه میراث امام خمینی ره » هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند.من حضرت آیت الله العظمی ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. او نیازمند همراهیو کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت هایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود،بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

دست مبارکتانرا می بوسم و عذرخواهی می کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی‌های حضوری بهمحضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.سربازتان و دست بوستان

از همهطلب عفو دارم


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

مهتاب کامران کراماتیان - کارگزار فروش پروژه های خاص مسکونی cradimdider Carl's info stafrebema دوره عالی مدیریت حرفه ای کسب و کار DBA نبض ترانه فروشگاه کیف های سنتی جاجیمی موسیقی محلی قشم Lise's receptions